زرتشت

محققان اروپای غربی به طور سنتی پس از کشف شکل‌گیری سیاسی آن دین، یعنی زرتشت، به دین ایران باستان اشاره می‌کنند. واژه زرتشت از نام او گرفته شده است. امروزه این ایمان را بیشتر به نام فدائیانش پارسیان می شناسند. در امپراتوری ایران باستان، عنوان کلی برای دین آنها وجود نداشت. علاوه بر این، حتی زمانی که اقتدار متمرکز دنبال شد و زرتشتیان در سراسر قلمرو پذیرفته شد، این دین به صورت محلی در سراسر امپراتوری های باستان متمایز باقی ماند و هر منطقه در طرح کلی تنوع خاص خود را داشت. اوستا، متن مقدس، برای اولین بار در قرن ششم قبل از میلاد نوشته شد. هم سنت دینی و هم شواهد زبانی به یک انتقال شفاهی کهن اشاره دارند. قدیمی ترین متون گاتاها هستند که قدمت آن ها به حدود 1000 سال قبل از میلاد می رسد. بر اساس زمینه های زبانی؛ معلوم نیست که آیا می توان آنها را به طور جدی به زرتشت نسبت داد. اطلاعات کمی در مورد زرتشت وجود دارد. برخی از محققین اصلاً در وجود شخصیت تاریخی تردید دارند. تاریخ های پیشنهادی برای زندگی او مربوط به هزاره ششم قبل از میلاد است. تا سال 569 قبل از میلاد محققان زندگی او را در حدود 1000 ق. 600-1200 قبل از میلاد او در شرق ایران زندگی می‌کرد، از خانواده‌ای روحانی بود و در آیین‌ها به خوبی آموزش دیده بود. او پانتئون ایرانی را به تک یزدی اهورامزدا تقلیل داد و زندگی دینی را با رفتار شایسته در حقیقت جویی تعریف کرد. حفظ خلوص و دوری از آلودگی یکی از دغدغه های اصلی بود. آتش نماد حقیقت، نور و نظم شد. به این ترتیب از آلودگی محافظت می شد. تاریخ زرتشت باستان را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد. اولاً در دوران شکل گیری، بین سنت های دینی و دو نوع رایج تعارض وجود داشت. این یکی از اسطوره های هند و ایرانی بود که در ریگ ودای هندی منعکس شد که تقسیم قلمرو الهی را به خدایان و شیاطین نشان می دهد، اگرچه در ایران خیر و شر معکوس می شود. داستان های خلقت، آیین های تطهیر و قربانی ها در این سنت ها مشترک است. دومین تأثیر عمده بر دین زرتشتی اولیه، سنت مذهبی بابلی و آشوری، به ویژه محوریت شاه و رابطه بین حاکم و ایزد اصلی بود. در دوره دوم یا هخامنشی برابر با امپراتوری ایران ق.م. بین سالهای 559 تا 336 قبل از میلاد، نخبگان حاکم اهورامزدا را به عنوان خدای حامی خود و پیوند خود با قلمرو الهی پذیرفتند. آنها مسئول انتشار این ایمان از شرق ایران در سراسر شاهنشاهی بودند. ساخت برج های آتشین برای جا دادن آتش تحریک شد که نماد افکار و اعمال پاک مؤمنان بود. اداره بشردوستانه کوروش دوم شاید از اخلاق زرتشتی نشات گرفته باشد. سوم، در طول دوره هلنی شدن، که از فتح امپراتوری ایران توسط اسکندر مقدونی تا امپراتوری بازسازی شده اشکانی، در حدود 1000. از سال 336 قبل از میلاد تا 224 پس از میلاد، حاکمان یونانی و تفکر کلاسیک بر مذهب ایرانیان تأثیر گذاشتند. طبق سنت، در این دوره است که اوستا به عنوان یک متن آیینی شفاهی استاندارد شد. بیشتر آنچه در مورد زرتشتیان اولیه شناخته شده است از نویسندگان معاصر یونان و روم این زمان گرفته شده است و زرتشتیان را مانند خدایی گرامی می داشتند. سرانجام، امپراتوری ساسانی، 632-224 پس از میلاد، زرتشتیان را به عنوان دین دولتی متمرکز و ملی کرد. موبدان بازیگر اصلی سیاسی شد و اوستا برای اولین بار متعهد به نوشتن شد. این دوره با تهاجمات اسلامی به پایان رسید. دین زرتشت چنان تأثیری بر محمد و پیروانش داشت که در کنار یهودیان و مسیحیان از آنها محافظت می شد. اصول اصلی زرتشتیان باستان شامل نبرد کیهانی بین آشا (حقیقت) و دروج (دروغ) بود که به ترتیب توسط خدایان اهورامزدا و انگرا ماینیو (انگرا ماینیو در سنت کتاب مقدس اهریمن یا شیطان است). زمان به زمان ابدی که اهورامزدا در آن ساکن است و زمان زمانی که جنبه ای از خلقت است تقسیم می شد. فضا همچنین شامل نامرئی است که شامل اصول نظم دهنده است و مرئی که جهان مادی است. آمیشا سپنتاس (جاودانه های خیرخواه) و انبوهی از موجودات الهی کمتر به اهورامزدا در مبارزه با شیاطین آنگرا ماینیو کمک می کنند. این دیدگاه اساساً دوگانه از کیهان سرانجام با پیروزی آشا و ایجاد دنیای آینده کاملی که در آن صالحان در بدن جوانی خود زنده می شوند، به پایان می رسد. ایده شخصیت منجی (ساوشیانت) به عنوان منجی جهان با این ایده متولد شد. جسم و روح هر فرد پس از مرگ بر روی پلی بین زمین و آسمان ملاقات می کند. برای کسانی که زندگیشان طرف حقیقت بود، این پل گذرگاهی وسیع به سوی پاداش های آسمانی بود. برای کسانی که زندگیشان دروغ بود، پل آنقدر باریک بود که نمی توانست آنها را نگه دارد و در گودالی افتادند. از لذت های بهشت اندکی ثبت شده است، اما مجازات های گودال گسترده بود توصیف کرد. در دوره ساسانی اجساد را روی سازه‌هایی می‌گذاشتند که تا زمانی که پرندگان بدن زمینی را نخوردند، اجساد را از آلودگی دور نگه دارند. سه کاهنیت اصلی وجود داشت. زائوتار قربانی کرد. ماتران سرودهایی می سرود تا اینکه اوستا استاندارد شد. مجوس کاهنان اولیه دوره اشکانی شدند و نویسندگان کلاسیک آنها را به عنوان تبحر در تفسیر علائم و رویاها و همچنین پیامبر بودن ثبت کردند. گروه‌های دیگر کشیشان نیز گواهی می‌دهند، اگرچه زنان اجازه نداشتند به هیچ کشیشی بپردازند. از مؤمنان انتظار می رفت که با اندیشه، گفتار و کردار پاک، فدای اهورامزدا شوند. باید پنج بار در روز دعا خوانده می‌شد، اگرچه مراسم اصلی خواندن اوستا از حفظ وظیفه دو کشیش بود که به نمایندگی از همه زرتشتیان انتخاب شده بودند. همچنین رجوع کنید به بابل، دوره اولیه; هند و اروپایی ها؛ اسطوره ایرانی; سانسکریت وداها عصر ودایی ادامه مطلب: بویس، مری. زرتشتیان: باورها و اعمال مذهبی آنها. لندن: روتلج و کگان پل، 1979; مالاندرا، ویلیام دبلیو.، ترجمه. و اد. درآمدی بر دین ایران باستان: قرائتی از اوستا و کتیبه های هخامنشی. مینیاپولیس، انتشارات دانشگاه مینه سوتا، 1983.

Comments

Popular Posts