دیکتاتور نمی تواند صلح را به غزه بیاورد

 پس از به قدرت رسیدن حماس در غزه در 15 سال پیش، ما در این صفحات هشدار      دادیم که استراتژی اسرائیل برای برخورد با رهبری فلسطین - تقویت دیکتاتوری به جای ایجاد جامعه مدنی - چشم انداز صلح را از بین می برد. هر یک از ما 30 سال پیش، پس از توافق اسلو، زمانی که جهان آزاد تصمیم گرفت یاسر عرفات را به عنوان دیکتاتور بر مردم فلسطین منصوب کند، هشدارهای مشابهی صادر کردیم. در آن زمان، قدرت مطلق و فساد عرفات به عنوان مزیت تلقی می شد: فقدان یک دستگاه قضایی و جامعه مدنی به عنوان چک به او اجازه می داد حماس را با مشت آهنین نابود کند. این واقعیت که اسرائیل با هماهنگی کشورهای غربی، ماهانه ده ها میلیون دلار به حساب بانکی شخصی وی واریز می کند، تضمین می کند که او آنچه را که حامیانش می خواهند انجام دهد. یا در تئوری اینطور پیش رفت. ما هر دو از دیکتاتوری می دانیم. ما می دانستیم که عرفات هرگز صلح با اسرائیل را ترویج نخواهد کرد، زیرا همه دیکتاتورها به یک دشمن داخلی نیاز دارند. عرفات تنها با بسیج مردمش علیه دولت یهود می‌توانست نارضایتی آنها را منحرف کند و کنترل خود را حفظ کند. در سال‌های پس از اسلو، عرفات آغاز جامعه مدنی را ویران کرد، کنترل اقتصاد را به دست گرفت، اردوگاه‌های پناهندگان را به عنوان منبع بسیج علیه اسرائیل حفظ کرد و یک سیستم آموزشی ایجاد کرد که تقریباً منحصراً برای ترویج نفرت از دولت یهود طراحی شده بود. . . با این وجود، اسرائیل تحت فشار دائمی بود و مطمئناً به او - و بعداً جانشینش محمود عباس - قلمرو، پول و سلاح بیشتری می داد، به این امید که در مقطعی بتواند به عنوان شریک صلح سالم خدمت کند. هنگامی که حماس در سال 2007 کنترل غزه را به دست گرفت، پیروزی آن به همان اندازه که ناشی از نفرت فلسطینیان از فتح بود، به‌عنوان احیای زن‌ستیزی اسلامی بود. اما اگر فلسطینی ها منبع قدرت و ثروت شخصی برای عرفات بودند، برای حماس سپر زنده ای برای محافظت از شهرهای زیرزمینی وحشتشان بودند. بیمارستان ها و مدارس به مکان های نظامی تبدیل شدند. حماس از کمک های خارجی برای ایجاد ارتش شاهدان و تونل هایی برای مخفی کردن آنها استفاده کرد. در حالی که اسرائیلی ها هرگز امیدوار نبودند که حماس دیکتاتور «ما» باشد، رهبران اسرائیل این توهم را حفظ کردند که با ترکیب درست هویج و چوب، این گروه رادیکال تلاش های خود برای نابودی کشور یهودی را متوقف خواهد کرد. همه این توهمات فوراً در 7 اکتبر ناپدید شدند. و در حالی که اسرائیل به نبرد وجودی خود برای نابودی رژیم تروریستی ادامه می دهد، بحث به فردای آن روز تبدیل شد: چگونه می توان روند صلح را ادامه داد و با چه کسی به عنوان شریک اسرائیل؟ پاسخ این است که روند صلح پیش نخواهد رفت زیرا از ابتدا هرگز آغاز نشده است. در مورد شرکا، ما باید از جستجوی دیکتاتور «خودمان» دست برداریم و دیدگاه غیراسرائیلی در مورد اینکه چه نوع جامعه ای در طرف فلسطینی پدیدار خواهد شد را کنار بگذاریم. شاید برخی فکر کنند که اکنون که گروگان های اسرائیلی همچنان در اسارت هستند و غزه کاملاً ویران شده است، صحبت از دموکراسی عجیب است. اما هم آلمان و هم ژاپن دموکراسی را بر ویرانه های دیکتاتوری بنا کردند. البته همه در اسرائیل انبوه مردم غزه را به یاد دارند که تروریست های 7 اکتبر را در هنگام رژه قربانیان خود تشویق کردند. اما فقط باید تصاویر آلمانی‌ها را که وفاداری خود را به هیتلر در سال 1943 نشان می‌دادند با تصاویر سال‌های 1945 و 1955 مقایسه کرد تا متوجه شد که چنین شور و شوقی زودگذر است. به محض اینکه مردم غزه کمتر از رهبران خود بترسند، ابراز ناامیدی از حماس افزایش می یابد - و نشانه هایی وجود دارد که این اتفاق در حال وقوع است. «روز بعد» برای غزه چگونه است؟ انتخابات باید برگزار شود. اما انتخابات در جامعه ای که آزاد نیست اهمیتی نخواهد داشت. آقای عرفات، آقای عباس و حماس همگی انتخابات داشتند - پس از آن همه را کشتند یا حذف کردند. در عوض، ابتدا باید یک دوره گذار وجود داشته باشد که طی آن امنیت در دست اسرائیل باقی بماند. کنترل اداری باید به یک هیئت هماهنگ کننده از نمایندگان غرب و کشورهای عربی که اسرائیل را به رسمیت می شناسند واگذار شود. 20 سال پیش، زمانی که برای اولین بار به آریل شارون، نخست وزیر پیشنهاد شد و تنها مصر و اردن دولت یهود را به رسمیت شناختند، چنین هیئتی مضحک به نظر می رسید. اما امروز، پس از توافق ابراهیم، ممکن است کشورهای عربی بیشتری برای دستیابی به یک صلح پایدار بپیوندند. ماموریت این نهاد هماهنگ کننده باید چهارگانه باشد. اول، باید سیستم آموزشی فلسطین را به طور کامل بازسازی کند و آن را از جهادیسم پاک کند، همانطور که کتابخانه ها و کتاب های مدرسه آلمان از نازیسم پاکسازی شدند. دوم، باید اقتصاد فلسطین را با احترام به حقوق مالکیت و خودمختاری مردم آزاد کند. سوم، باید کمپ های پناهندگان را تخریب کند و به ساکنان آنها مسکن عادی و فرصت های زندگی مناسب بدهد. در نهایت، باید به سازمان های جامعه مدنی احترام بگذارد و به آنها آزادی عمل بدهد تا حقوق بشر و حاکمیت قانون را ارتقا دهند. انتخابات فقط بعد از این باید برگزار شود. در آن مرحله، منطقی است که انتظار داشته باشیم که فلسطینی ها، با بهره مندی از اصلاحات فوق،

رهبرانی را انتخاب کنید که اولویت آنها رفاه آنهاست تا نابودی اسرائیل. برخی ممکن است بگویند که این روند بیش از حد طولانی خواهد شد - که ما اکنون به راه حلی نیاز داریم که صلح را به ارمغان بیاورد. در نظر بگیرید که اندکی پس از اسلو، یکی از معماران اصلی آکورد به پیشنهاد آقای شارانسکی مبنی بر ارتقای جامعه مدنی پالستین به این دلیل که 30 سال طول می کشد تا به ثمر بنشیند، اعتراض کرد، در حالی که بر اساس طرح دولت، میانه جدیدی ایجاد خواهد شد. شرق فقط در چند سال. اکنون سی سال گذشته است. جامعه فلسطینی نسبت به آن زمان کمتر آزاد و دموکراتیک است و ما هنوز به صلح نزدیک نشده ایم. ما نمی توانیم بگوییم که روند واقعی صلح چقدر طول می کشد، اما باید از هم اکنون آغاز شود. در عوض، اگر اسرائیل راه‌حل کوتاه‌مدت دیگری اتخاذ کند، 30 سال پس از آن همچنان درگیر جنگ‌ها و امیدهای واهی به دیکتاتوری دیگر خواهد بود.

  آقای شارانسکی، مخالف شوروی سابق و سیاستمدار اسرائیلی، رئیس هیئت های مشورتی جنبش مبارزه با یهودستیزی و موسسه مطالعات یهودی ستیزی و سیاست جهانی است.


Comments

Popular Posts