زمینه
برای تنش زدایی ترامپ با ایران
دوران
فشار حداکثری
دونالد ترامپ در
دوره اول ریاست جمهوری خود، ایالات متحده را در سال ۲۰۱۵ از توافق هستهای ایران (برجام) خارج
کرد و استدلال کرد که این توافق به برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران نمیپردازد.
او تحریمهای اقتصادی گستردهای را به عنوان بخشی از کمپین «فشار حداکثری» با هدف
وادار کردن ایران به توقف غنیسازی هستهای، کنار گذاشتن برنامه موشکهای بالستیک
و پایان دادن به حمایت از گروههای نیابتی منطقهای، دوباره اعمال کرد. ایران به
جای تسلیم شدن، فعالیتهای هستهای خود را گسترش داد و روابط خود را با چین و روسیه
تعمیق بخشید، در حالی که کشورهای عربی منطقه شروع به ایجاد روابط حسنه با تهران
کردند.
تغییر
به سمت تنشزدایی: زمینه جدید
در حالی که
ترامپ به کاخ سفید بازگشت ، اوضاع به طرز چشمگیری تغییر
کرده است:
برنامه هستهای
ایران اکنون پیشرفتهتر شده است و مواد غنی شده کافی برای ساخت چندین بمب دارد و منطقه پس از
درگیریهای نظامی مستقیم بین اسرائیل و ایران در وضعیت بحرانی قرار دارد.
سیاست «فشار
حداکثری» تا حد زیادی نتیجه معکوس داده و نتوانسته ایران را طبق شرایط آمریکا پای
میز مذاکره بیاورد و در عوض تنشهای منطقهای را تشدید کرده است.
رهبری ایران، به
ریاست مسعود پزکیان و با حمایت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، آمادگی خود
را برای از سرگیری مذاکرات مستقیم با ایالات متحده اعلام کرده و هشدار داده است که
بازگشت به فشار حداکثری تنها به «شکست حداکثری » منجر خواهد شد.
رویکرد
آیندهنگر ترامپ
ترامپ علناً تمایل
خود را برای دستیابی به توافق جدیدی با ایران ابراز کرده است که به این کشور اجازه
میدهد «به طور مسالمتآمیز رشد و پیشرفت کند» و در عین حال احتمال رویارویی نظامی
بر سر جاهطلبیهای هستهای خود را به حداقل برساند. دو سناریوی اصلی برای کاهش تنش
وجود دارد:
مذاکره
مجدد:
ترامپ میتواند در ۱۰۰ روز اول خود کانالهای دیپلماتیک مستقیم را باز کند و به دنبال توقف
برنامه هستهای ایران در ازای نوعی کاهش تحریمها یا مشوقهای اقتصادی باشد. این
رویکرد احتمالاً مستلزم آن است که ایران نظارت و کنترل بینالمللی بیشتری بر فعالیتهای
هستهای خود را بپذیرد.
فشار
مداوم با ترفندی برای توافق: از طرف دیگر، ترامپ میتواند تاکتیکهای فشار
را دو برابر کند و همزمان چشمانداز «توافق بهتری» نسبت به برجام را مطرح کند -
توافقی که نه تنها مسئله هستهای، بلکه برنامه موشکی، فعالیتهای منطقهای و سابقه
حقوق بشر ایران را نیز در بر بگیرد. با این حال، چنین خواستههای حداکثری از نظر
تاریخی توسط تهران رد شده است.
پویاییهای
ژئوپلیتیکی
پیشنهادات
ترامپ برای کاهش تنش با چشمانداز ژئوپلیتیکی گستردهتر پیچیده است:
روسیه، یکی از
طرفهای کلیدی توافق هستهای اولیه، اکنون بیشتر با ایران همسو است، اما همچنان
برای تسهیل مذاکرات ایالات متحده و ایران آماده است.
اسرائیل و
متحدانش در واشنگتن همچنان نسبت به هرگونه نزدیکی عمیقاً تردید دارند و ممکن است
به دنبال اتخاذ موضعی سختگیرانهتر باشند.
کشورهای عربی خلیج
فارس با قاطعیت و عمل گرایی خود را برای مدیریت بازگشت ترامپ آماده میکنند و از
گرفتار شدن در میان تنشهای ایالات متحده و ایران نگران هستند.
خلاصه
کاهش تنش ترامپ
با ایران را میتوان به عنوان یک تغییر جهت عمل گرایانه درک کرد: پس از شکست سیاست
فشار حداکثری، هر دو طرف به طور آزمایشی نشان میدهند که به یک مسیر دیپلماتیک جدید
روی آورده اند. نتیجه بستگی به این دارد که آیا ترامپ توافق را بر رویارویی اولویت
میدهد یا خیر، و اینکه آیا ایران حاضر است محدودیتهای معناداری را در ازای تسکین
اقتصادی واقعی بپذیرد یا خیر. زمینه منطقهای و جهانی - از جمله نقش روسیه، اسرائیل
و کشورهای خلیج فارس - به شدت بر چشم اندازها و شکل هرگونه کاهش تنش در آینده بین
ایالات متحده و ایران تأثیر خواهد گذاشت.
Comments
Post a Comment