الگوریتمها
از ابزار محاسبه تا
ابزار قدرت
چگونه واقعیتهای آینهای
جایگزین حقایق مشترک شدند؟
در دنیای دیجیتال امروز، آنچه میبینیم، میخوانیم و باور میکنیم، دیگر
نتیجهی انتخاب آگاهانه ما نیست؛ بلکه بازتاب تصمیمهای نامرئی الگوریتمهایی است
که با ظرافتی اغواگرانه، واقعیت را برای هر فرد بازسازی میکنند. مقالهی مورد
بحث، با مرور تاریخی تحول الگوریتمها از زمان خوارزمی تا عصر ایلان ماسک، نشان میدهد
چگونه فرمولهای ریاضی به ابزارهای سیاسی و روانشناختی بدل شدهاند. اما پشت این
روایت، یک مسئلهی بنیادین پنهان است: الگوریتم دیگر فقط کُد نیست — سازوکاری است
برای بازتعریف قدرت، کنترل و ادراک جمعی.
از خوارزمی تا زاکربرگ:
فلسفه پنهان شخصیسازی
واژهی «الگوریتم» ریشه در نام محمد بن موسی خوارزمی دارد، اما در قرن بیستویکم
معنایی کاملاً متفاوت یافته است. زمانی برای حل معادلات ریاضی به کار میرفت؛
امروز، برای مهندسی ذهن انسان. الگوریتمهای توصیهگر
(Recommendation Systems) که از دههی ۱۹۹۰ با
فیلترینگ مشارکتی آمازون آغاز شدند، در آغاز ابزاری مفید و بیخطر به نظر میرسیدند:
هر چه بیشتر خرید میکنی، پیشنهاد بهتری دریافت میکنی.
اما با ورود فیسبوک، توییتر و یوتیوب، همین منطق به میدان سیاست و فرهنگ
منتقل شد — جایی که هدف دیگر فروش محصول نبود، بلکه فروش جهانبینی بود.
پدیدهای که الی پاریزر در ۲۰۱۱ از آن با عنوان «حباب
فیلتر» یاد کرد، امروز به اوج خود رسیده است: جهانی که در آن واقعیت هر کاربر بر
اساس الگوهای رفتاری گذشتهاش بازتولید میشود. نتیجه؟ هر کس در حبابی قرار میگیرد
که دیدگاههای مخالف را هرگز نمیبیند — همان «واقعیت آینهای» که رنه دیرستا با
دقت آن را بهعنوان محصول جانبی کشنده الگوریتمها توصیف میکند.
مدل مفهومی: مثلث
الگوریتم–قدرت–ادراک
برای درک بهتر پدیدهی سلاحسازی الگوریتمها، میتوان رابطهی میان سه بعد
کلیدی را در قالب مدلی ساده توضیح داد:
بُعد |
توضیح |
تجلی عینی در شبکههای اجتماعی |
الگوریتم |
مجموعه فرمولهایی که تعیین میکنند کاربر چه چیزی
ببیند. |
فیلترینگ محتوا، وزندهی به تعاملات، اولویتبندی فید |
قدرت |
ذینفعانی که جهت و پارامترهای الگوریتم را تعیین میکنند. |
دولتها، مدیران پلتفرمها، گروههای لابی |
ادراک |
واقعیتی که در ذهن کاربر ساخته میشود و بر رفتار
سیاسی و فرهنگی اثر میگذارد. |
قطبیسازی سیاسی، فرقهگرایی دیجیتال، انتشار توهمات
جمعی |
در این مدل، تغییر در هر ضلع، دو ضلع دیگر را بازپیکربندی میکند. برای
نمونه، وقتی ایلان ماسک کد «author_is_elon» را در X فعال کرد، عملاً محور قدرت را به نفع خود جابهجا کرد و
ادراک جمعی کاربران را در جهت مطلوب خویش هدایت نمود — نمونهای از تمرکز قدرت
شخصی از طریق طراحی معماری اطلاعات.
الگوریتم بهمثابهی
سیاست
الگوریتمها با ظاهری فنی و بیطرف، در عمل کارکردی ایدئولوژیک یافتهاند.
آنها تعادل میان «آزادی بیان» و «کنترل محتوا» را نه بر اساس اصول حقوقی یا
اخلاقی، بلکه از منظر بهینهسازی توجه (Engagement Optimization) تعریف میکنند.
فیسبوک با سیاست سهگانهی «حذف، کاهش، اطلاعرسانی» و توییتر با اولویتدهی
تعامل، نشان دادند که چارچوبهای فنی میتوانند حامل پیامهای سیاسی باشند.
وقتی ترامپ پس از ۶ ژانویه از پلتفرمها
حذف شد، بحث از «قانون» به «کد» تغییر کرد — هر «تابع الگوریتمی» تبدیل به ابزاری
برای اعمال قدرت شد. امروز جدال بر سر آزادی بیان نه در مجالس قانونگذاری، بلکه
در خطوط کدی جریان دارد که کسی به آن دسترسی ندارد.
از داده تا داوری: بحران
بیطرفی
مقاله مورد بحث بهدرستی هشدار میدهد که الگوریتمها در بدترین حالت میتوانند
«گروههای خلافکار و فرقهها» را پرورش دهند. اما نکتهی عمیقتر این است که این
بحران صرفاً اخلاقی نیست؛ معرفتی است. وقتی هر کاربر نسخهای
شخصی از واقعیت دارد، دیگر امکان شکلگیری حوزهی عمومی برای گفتوگو از میان میرود.
جهان به شبکهای از آینهها بدل میشود که هرکدام تنها خود را بازتاب میدهند.
چارهجویی علمی و اخلاقی
برای مقابله با این پدیده، پژوهشگران باید از نقد اخلاقی ساده فراتر روند و
سازوکارهای الگوریتمی را با ابزارهای علمی تحلیل کنند. چند مسیر پیشنهادی:
- مهندسی شفافیت الگوریتمی: طراحی مدلهای متنباز یا ردیابی تصمیمات الگوریتمی (Algorithmic Traceability).
- حاکمیت مشارکتی داده: قرار دادن کاربران در موقعیت آگاه و سهیم در تنظیم
پارامترهای پیشنهاد محتوا.
- مدلسازی شبکهای قطبیسازی: استفاده از گرافنظری برای سنجش میزان جدایی خوشههای
اطلاعاتی و ارائه شاخصهای کمی "درجه انزوا".
جمعبندی
اگر خوارزمی در قرن نهم میلادی الگوریتم را ابزاری برای نظم دادن به تفکر
ریاضی معرفی کرد، امروزه ما در قرنی زندگی میکنیم که همان الگوریتم، تفکر جمعی را
کنترل میکند.
قدرت از کاخهای سیاستمداران به سرورهای شرکتهای فناوری نقل مکان کرده
است؛ پادشاهان جدید نه تاج دارند و نه پارلمان — تنها کد.
تا زمانی که منطق پلتفرمها بر اساس بهینهسازی توجه باقی بماند، جهان به
سوی واقعیتهای آینهای بیشتر پیش خواهد رفت. شاید نخستین گام در بازسازی حقیقت
مشترک، این باشد که الگوریتمها را نه بهعنوان ابزار سود، بلکه بهعنوان
پدیدارهای فرهنگی و اخلاقی بشناسیم. تنها در این صورت میتوان از چنبرهی «کد
قدرت» رهایی یافت و بار دیگر مفهوم حقیقت را به گفتوگوی انسانی بازگرداند.
Comments
Post a Comment