نفرین
سالها بعد هنوز آن سفر سرنوشت ساز را به خوبی به یاد دارم. مردم همیشه "لعنت خدا" بر دیگران دارند، حتی چیزها. اما پدرم به طرز وحشتناکی برایم روشن کرد که مردم واقعاً چه میکنند وقتی میگویند: از خدا میخواهند که مورد خشمشان را نفرین کندء لعنت کند. این درخواست معمولا یک تصور است. چیزی که من را در مورد او شگفت زده کرد این بود که مطمئن بودم این درخواست واقعی است. او از پروردگار خوب خواست تا پسر بدش را لعنت کند.
معلوم می شود که درخواست های تحت اللفظی از خدا برای نفرین افراد دردسرساز سابقه طولانی دارد. و درخواست کنندگان تاریخی حتی از پدرم غیرمنتظره ترند: آنها راهب هستند. اگر من را در طبقه بالا به کتابخانه موزه دنبال کنید، فرمول واقعی توهین رهبانی قرن دهم را خواهید یافت:
توهین
توهین مانند رحمت است ء می دانید، یک نعمت است. درست برعکس. امروزه راهبان به خاطر چرخاندن گونه دیگر، احترام به مقدسین و برکت دادن به بشریت با عشق برادرانه معروف هستند. اما برای قرنها، آنها به همان اندازه به خاطر سختگیری دشمنان، تحقیر مقدسین و نفرینهای فاجعهبارشان بر کسانی که از آنها عبور کردند، شهرت داشتند.
جوامع صومعهای متخصص در مورد نفرینها در فرانسه قرن دهم تا دوازدهم قرار داشتند، سرزمینی که در نقشههای معاصر نزدیکترین همسویی را با فرانسه داشت.۱ راهبان نفرینکننده انواع مختلفی از نفرینها را به کار میبردند. لستر لیتل مورخ بسیاری از اینها را ترجمه و گردآوری کرده است، بنابراین ما ایده خوبی از این داریم که چگونه بودند.۲ و ترسناک بودند. . . بسیار ترسناک
دعای عبادت یک نعمت الهی است که از یک صورت مقرر پیروی می کند و به کسانی که روحانیون بخواهند در مواقع عبادت اجتماعی، مانند دسته جمعی، ستایش کنند، عطا می شود. کتاب های دعا کتاب هایی هستند که فرمول های معنوی این نعمت ها را در خود دارند.
روحانیون قرون وسطی هیچ «دانشی» نداشتند. اما آنها نفرین های مذهبی داشتند ء نفرین های الهی به دنبال اشکال تجویز شده، بر افرادی که می خواستند در زمان عبادت جامعه نفرین کنند. این را در نظر بگیرید که راهبان ابی Fهفچهامپ در اواخر قرن ۱۰ به دشمنان خود پرتاب کردند:
ما آنها را نفرین می کنیم و آنها را از کلیسای مادر مقدس و همه مسیحیان مؤمن جدا می کنیم. . . . لعنت بر سر و مغزشان. لعنت در چشم و پیشانیشان. لعنت در گوش و بینی آنها. در مزارع و مراتع نفرین شود. . . . لعنت به هنگام خواب و بیداری، هنگام بیرون رفتن و بازگشت، هنگام خوردن و آشامیدن، هنگام صحبت و سکوت. در همه جا و همیشه لعنتشان باد
نوع دوم هتک حرمت روحانیون «غوغا» نام داشت. (۴) شعار دادن به معنای ایجاد جذابیت قوی است، این دقیقاً همان کاری است که راهبان هنگام استفاده از شعارها برای نفرین کردن انجام می دادند. آنها علناً به خدا و دیگر شخصیت های مقدس ء رسولان، اعتراف کنندگان، و اغلب مقدسین ء متوسل می شدند و گاهی علناً آنها را تحقیر می کردند. روحانیون بقایای اجساد مقدس (آثار) یا ضمائم بدنی مرتبط (صلیبها و متون مقدس) را از مکانهای مرسوم سنتی خود به زمین منتقل میکردند و آنها را با قلم مو یا خار میپوشاندند. ممکن است با دراز کشیدن بر زمین، خود را ء بندگان خدا ء را تحقیر کنند.
ایده راهبان این بود که شخصیتهای مقدسی که آنها (یا خودشان) را در نظر کسانی که میخواستند تحقیر کنند، باعث تحریک چنین شخصیتهایی میشدند که آنها انتظار داشتند به جای تحقیر مورد احترام قرار گیرند. پس تحریک کن
د، ناظران ماوراءالطبیعه نارضایتی خود را متوجه افرادی میکردند که باعث تماس بیادبانه روحانیون میشدند. دستورالعمل های غوغایی از ابی فارفا را که در حدود ۱۰۲۰ کپی شده است، در نظر بگیرید:
بایستی از این طریق فریاد کلیسایی با خدا برپا شود. در مراسم اصلی، پس از دعای خداوند، خادمین کلیسا سنگفرش جلوی محراب را با پارچه ای درشت می پوشانند و بر روی آن صلیب، متن اناجیل و اجساد قدیسان را می گذارند. و هر روحانی به حالت سجده روی زمین دراز می کشد و مزمور ۷۳ را بی صدا می خواند. در همین حین دو ناقوس توسط متولیان کلیسا نواخته می شود. کشیش به تنهایی در برابر جسد و خون تازه تقدیس شده خداوند و در مقابل یادگاران مقدسین می ایستد و با صدای بلند شروع به گفتن این غوغا می کند.
اگر روحانیون غوغا و تحقیر خود را با ناسزاگویی مناسب ترکیب میکردند، پس از آن نفرین میآمد، مانند: «قرعه و میراثشان شعلههای جاودانه باد با داتان و ابیرون، یهودا و پیلاطس، سیمون و نیرو». ماجرای آتشینی که در دل همه شاهدان ترس ایجاد کرد.
سومین نوع نفرینی که روحانیون استفاده میکردند احتمالاً برای شما کلیساها آشناتر است: تکفیر و کفر.۷ اگرچه این ابزارهای آتش سوزی عمدتاً از امتیازات پاپها و اسقفها بود، کلیساهای ردهبالا گاهی اوقات به افراد سطح پایین مجوز تکفیر و تکفیر میدادند. مردم را هم تحقیر کنید
تکفیر در درجات مختلف انجام شد، از قطع کردن یک نفر از مراسم مقدس گرفته تا قطع کامل او از کلیسای مقدس. آناتما تکفیر با ذوق و شوق بود ء یک ماجرای دراماتیکتر که مختص تکفیرکنندگان بداخلاقی بود، که اغلب شامل مراسم خاموش کردن شمعها یا کوبیدن آنها روی زمین میشد تا نمادی از تأثیر کفر بر روح مورد نظر باشد.
اگرچه لعن و نفرین محل مناسبی برای تکفیر نبود، روحانیون مخالف این نبودند که عده ای را علیه مجرمان اصلی به دام بیاندازند تا همه چیز را خراب کنند. تکفیر پاپ بندیکت هشتم را در سال ۱۰۱۴ علیه برخی از افرادی که روحانیون صومعه سنت ژیل را آزار می دادند، در نظر بگیرید:
در چهار گوشه زمین لعنت باد. باشد که آنها در شرق نفرین شوند، در غرب از ارث برده شوند، در شمال توقیف شوند، و در جنوب تکفیر شوند. روز لعنت و شب تکفیر شوند. لعنت در خانه و تکفیر در غیبت، ملعون در ایستادن و تکفیر در نشستن، لعنت در خوردن و آشامیدن و خوابیدن، تکفیر در بیداری، ملعون به هنگام کار و تکفیر در هنگام استراحت. در بهار لعنت و در تابستان تکفیر و در پاییز ملعون و در زمستان تکفیر شوند.
[کشیش، مضطرب، فریاد می زند:]
"این نمی تواند درست باشد!!!"
اوه، بله، می تواند، پدر. و هست. اجداد قرون وسطایی شما دیگران را با بیماری های وحشتناک، طاعون، گرسنگی و کم آبی نفرین می کردند. آنها به زن و بچه و حیوانات و خانه و جان خود لعنت کردند تا ابدیت را در جهنم بگذرانند.
«نه! ما مردم را برکت می دهیم! روح و جسم آنها، خواهران و برادرانشان را درود می فرستیم. ما همه آنها را با فیض خدا عطا می کنیم.»
Comments
Post a Comment