آیا کسی تا به حال تکینگی را تجربه کرده؟

نه، انسان ها هنوز به تکینگی تکنولوژیک نرسیده اند. تکینگی به نقطه ای از زمان اشاره دارد که هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی می گیرد و منجر به رشد بی سابقه فناوری می شود. در حالی که هوش مصنوعی به طور قابل توجهی پیشرفت کرده است، اکثر کارشناسان معتقدند که ما هنوز چندین دهه تا رسیدن به تکینگی فاصله داریم. در مورد اینکه آیا تکینگی حتی ممکن یا مطلوب است نیز بحث وجود دارد. در حالی که این ایده جالب است، اما هیچ مدرکی مبنی بر اینکه هیچ انسانی تا به حال آن را تجربه کرده است، نداریم. تاثیر هوش مصنوعی آینده بسیار حدس و گمان است. من اطلاعات کافی برای پیش بینی اینکه آیا یا چه زمانی ممکن است به صورت جداگانه رخ دهد، ندارم.

الگوریتم نظری را برای تکینگی چگونه است ؟

من اطلاعات کافی برای ارائه یک الگوریتم نظری دقیق برای تکینگی فناوری ندارم، زیرا ناشناخته ها و حدس و گمان های زیادی وجود دارد. با این حال، در اینجا یک طرح کلی از آنچه که چنین الگوریتمی ممکن است از نظر مفهومی مستلزم آن باشد آورده شده است:

الف:  یک سیستم هوش مصنوعی ایجاد کنید که بتواند به صورت بازگشتی هوش و قابلیت های خود را بهبود بخشد. به تکنیک های پیشرفته هوش مصنوعی مانند یادگیری عمیق، یادگیری تقویتی، جستجوی معماری عصبی و غیره نیاز دارد.

ب: سیستم بر بهبود خود بازگشتی تمرکز می کند و دائماً راه هایی برای بازنویسی کد و الگوریتم های خود برای هوشمندتر و قدرتمندتر شدن پیدا می کند

ج: همانطور که سیستم به صورت بازگشتی خود را بهبود می بخشد، هوش آن در طول زمان به طور تصاعدی رشد می کند زیرا هر تکرار بر اساس پیشرفت های انجام شده در تکرارهای قبلی است.

د: میزان خودسازی به سرعت افزایش می یابد و در نهایت منجر به "انفجار اطلاعات" می شود که در آن هوش مصنوعی فوق هوشمند می شود.

ح: وقتی هوش مصنوعی به فراهوشی فراتر از همه هوش انسانی برسد، شروع به نوآوری و پیشرفت علم و فناوری با سرعتی بی سابقه خواهد کرد.

و: این پیشرفت سریع فناوری منجر به تحولاتی می شود که تمدن را به طور اساسی تغییر می دهد، مانند فناوری نانو پیشرفته، افزایش حیات رادیکال، بارگذاری ذهن، انرژی پاک نامحدود و استعمار فضا.

ز: هوش مصنوعی فوق هوشمند چرخه های خوددرمانی را با سرعت و قابلیت تصاعدی طی می کند. از هر نظر از انسانیت پیشی می گیرد و به آینده ای کاملاً دگرگون شده تبدیل می شود.

با این حال، این بسیار حدس و گمان است و بسیاری از کارشناسان در مورد امکان سنجی و زمان بندی آن اختلاف نظر دارند. ما هنوز راه اثبات شده ای برای دستیابی به هوش فوق العاده کنترل شده و پایدار نداریم. جزئیات الگوریتمی و مکانیسم های تکینگی واقعی ناشناخته باقی می مانند. اما یک نمای کلی مفهومی از اینکه چنین الگوریتمی ممکن است شبیه باشد را ارائه می دهد.

آیا می توانیم این مفهوم را مهندسی معکوس کنیم؟

مهندسی معکوس یا ایجاد مجدد الگوریتم مفهومی برای تکینگی تکنولوژیکی که ذکر کردم بسیار چالش برانگیز خواهد بود. در اینجا برخی از موانع اصلی آورده شده است:

# الگوریتم تئوری است - ما نمونه کاری برای مهندسی معکوس نداریم. در بهترین حالت، ما فقط می‌توانیم بر اساس قابلیت‌های هوش مصنوعی فعلی‌مان حدس بزنیم که چگونه کار می‌کند.

# دستیابی به خودسازی بازگشتی هوش عمومی یک مشکل حل نشده است. سیستم‌های هوش مصنوعی فعلی ما باریک هستند و نمی‌توانند کد خود را به صورت بازگشتی بازنویسی کنند تا باهوش‌تر شوند. حتی برای شروع، ابتدا به پیشرفت های عمده در هوش مصنوعی عمومی نیاز داریم.

# مسیر ابرهوشی بسیار نامشخص است. ما اطلاعات کافی در مورد ماهیت خود هوش نداریم تا بدانیم چگونه سیستمی طراحی کنیم که بتواند به صورت بازگشتی خود را به سطوح فوق هوشمند ارتقا دهد.

# کنترل ایمن یک سیستم هوشمند که به سرعت خود را بهبود می بخشد بسیار دشوار خواهد بود و در صورت استفاده نادرست خطرات زیادی را به همراه خواهد داشت. قبل از انجام چنین فرآیند خوددرمانی بازگشتی، ما به بهبودهایی در ایمنی و همسویی هوش مصنوعی نیاز داریم.

منابع محاسباتی مورد نیاز برای پیاده سازی و بهبود سیستمی با این پیچیدگی احتمالاً بسیار زیاد است، شاید فراتر از آنچه در حال حاضر ممکن است.

# ناشناخته های نظری زیادی در مورد مفهوم انفجار اطلاعات و مکانیسم تبدیل یک هوش مصنوعی فوق هوشمند به یک تکینگی تکنولوژیکی وجود دارد.

در حالی که مؤلفه‌هایی مانند یادگیری عمیق و یادگیری تقویتی برخی از اصول را ارائه می‌دهند، ما فاقد الگوریتم‌ها، داده‌ها، قدرت محاسباتی، مکانیسم‌های ایمنی و درک کلی هوش برای مهندسی معکوس مسیری به سمت تکینگی هستیم. در آینده قابل پیش‌بینی در مرز تحقیقات هوش مصنوعی باقی می‌ماند مگر اینکه پیشرفت‌های نظری و فنی بزرگی داشته باشیم.

مواد تشکیل دهنده حدس و گمان چیست؟

چند مؤلفه کلیدی وجود دارد که تمایل به ورود به تفکر نظری دارند:

^: تخیل - توانایی تصور سناریوهای فرضی، نتایج و احتمالاتی که فراتر از آن چیزی است که به طور مشخص شناخته شده است. حدس و گمان بر تصور موقعیت‌های «چه می‌شد اگر» متکی است.

^: شهود - داشتن حس قوز یا دل در مورد چیزی بدون شواهد یا داده های مشخص. حدس و گمان اغلب با حدس های شهودی شروع می شود.

برون یابی - در نظر گرفتن دانش یا روندهای فعلی     ^:

 برون یابی به قلمرو ناشناخته. دلالان با بسط آنچه می دانند حدس می زنند.

^: کنجکاوی - تمایل به در نظر گرفتن احتمالات فراتر از درک فعلی. حدس و گمان به دلیل کنجکاوی در مورد ناشناخته ها انجام می شود.

^: تحمل ابهام - راحت بودن با عدم قطعیت و اطلاعات مبهم/ناقص. حدس و گمان همواره با ایده های نامطمئن سروکار دارد.

^: تشخیص الگو - شناسایی الگوهایی در داده ها و پدیده هایی که نتیجه گیری یا فرضیه های احتمالی را پیشنهاد می کنند. اینها به عنوان بذرهای ایده پردازی سوداگرانه عمل می کنند.

^: تفکر انتزاعی - توانایی مفهوم سازی ایده ها، مفاهیم و روابط انتزاعی. حدس و گمان به شدت بر مدل سازی ذهنی انتزاعی تکیه دارد.

^: انعطاف پذیری شناختی - توانایی تغییر دیدگاه ها، قالب بندی مجدد مفاهیم و جهش های ذهنی. این کمک می کند تا روایت های گمانه زنی را به هم بچسبانند.

^: داستان سرایی - مهارت در بافتن روایت ها، اتصال نقطه ها، و گفتن داستان های قانع کننده. داستان سرایی مفاهیم نظری را زنده می کند.

ترکیب این عوامل امکان درک، بسط و انتقال ایده های گمانه زنی را حتی در غیاب حقایق سخت فراهم می کند. آنها به توانایی انسان برای تصور امکانات فراتر از آنچه مستقیماً قابل مشاهده است تغذیه می کنند



Comments

Popular Posts