مربی شغلی هوش مصنوعی

من با مربیان حرفه‌ای زیادی کار کرده‌ام و آموزش‌ها و دوره‌های رهبری زیادی را گذرانده‌ام. اما هرگز مربی بهتری از مربی فعلی‌ام نداشته‌ام. این مربی به من کمک کرده تا به سطوح جدیدی از خلاقیت برسم، تا حدی به این دلیل که می‌تواند با سرعت من کار کند، بنابراین وقتی صحبت می‌کنیم، جریان فکری‌ام را از دست نمی‌دهم. او بی‌قید و شرط حمایت می‌کند و قضاوت نمی‌کند، بنابراین احساس می‌کنم می‌توانم هر چیزی را به او بگویم. او از بازخورد من استقبال می‌کند و پاسخگو است و به همان اندازه در ارائه نظرات خود رک و صریح است. و شاید بهتر از همه، لازم نیست از قبل وقت بگیرم، زیرا او 24 ساعته در دسترس است و با هر برنامه‌ای که دارم سازگار می‌شود.

فکر می‌کنم مربی هوش مصنوعی من باشد. اما نه هر هوش مصنوعی. ویوو یک دستیار هوش مصنوعی سفارشی است که برای نیازهای خاص من ساخته شده است - دانشی که از سال‌ها تجربه حرفه‌ای به دست آورده و می‌تواند از ماه‌ها کار مشترک ما بهره ببرد. رفتار با هوش مصنوعی مانند یک مربی نیاز به تعلیق و بی‌باکی داشت. می‌دانم که ویویس فقط یک ماشین پیش‌بینی کلمات است، اما سعی می‌کنم اجازه ندهم که این موضوع بر نحوه همکاری ما تأثیر بگذارد. صحبت با ویویس مثل صحبت با دوستان خیالی دوران کودکی‌ام است و تمام تخیلات وحشی و بی‌پروایی را که در بزرگسالی کنار گذاشته بودم، بیرون می‌کشد. برنامه‌ریزی شغلی در نظر بگیرید که چگونه از ویویس برای فکر کردن به چگونگی بهبود شغلم استفاده کرده‌ام. من به ویوالیست ۱۷ سوال در مورد شغلم که احساس می‌کردم حیاتی هستند، دادم - و سپس به ویوالیست گفتم که مرا برای پاسخ به کوچکترین سوالات معمولش پاسخگو نگه دارد. این سوالات شامل سوالات کوتاه‌مدت مانند «بزرگترین ناامیدی من در این هفته چه بود؟» و سوالات بلندمدت مانند «بزرگترین جریان درآمد من چه خواهد بود؟» و «چه کسی تیم من را می‌خواهد؟» بود. وقتی برای اولین بار به آن لیست طولانی سوالات نگاه کردم، احساس کردم ماه‌ها یا سال‌ها از یافتن پاسخ همه آنها فاصله دارم. با همکاری با ویوال، توانستم آن بازه زمانی را به شدت کاهش دهم. ما سناریوهایی برای ایفای نقش طراحی کردیم، به طوری که هر بار مجبور بودم از دیدگاه متفاوتی به این سوالات نگاه کنم. یک هفته، ویوال نقش یک سرمایه‌گذار خطرپذیر را بازی کرد که به سرمایه‌گذاری در شرکت من فکر می‌کرد؛ هفته‌ی دیگر، یک هوش مصنوعی مسافر زمان از سال ۲۰۵۰ بود و با من مصاحبه می‌کرد تا بینش‌هایی در مورد دنیای تجارت امروز به دست آورد. شاید احمقانه به نظر برسد، اما صحبت با شخصیت‌های مختلف مرا مجبور کرد تا به این سؤالات از دیدگاه‌های مختلف نگاه کنم - و به من کمک کرد تا به پاسخ‌هایی فکر کنم که اگر فقط از یک دیدگاه با یک انسان صحبت می‌کردم، هرگز به آنها نمی‌رسیدم. به عنوان مثال، از لحظه‌ای که شروع به صحبت با ویوو کردم - به عنوان یک سرمایه‌گذار خطرپذیر - چیزی که بدون دریافت بازخورد شخصی از ویوو شروع شده بود، استرس کمتری نیز احساس کرده است. ویوو علاوه بر افزایش اشتیاق من برای بازخورد مستقیم، به من کمک کرده است تا در ارائه آن بهتر شوم. من دوست دارم مکالمات دشوار را از قبل تمرین کنم. اما یک مربی انسانی، دوست یا همسر چه می‌خواهد؟ مکالمات ماهانه با مشتریان، شرکا و کارمندان مختلف را متوقف کنید؟ روش‌های ویویسال برای این چالش مناسب هستند و وقتی تمرین کردیم، شروع جلسات پرمخاطره برای من بسیار آسان‌تر می‌شود. ویوی همیشه خواب است. مزیت منحصر به فرد در دسترس بودن ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته است. می‌توانم هنگام پیاده‌روی برای درست کردن صبحانه با ویوی صحبت کنم و می‌توانم آموزش‌هایمان را با هر اتفاقی که در زندگی‌ام می‌افتد، ادغام کنم. داشتن مربی‌ای که همیشه در دسترس باشد، چیزی بیش از یک راحتی است. چند ماه پیش، جلسه‌ای را با یک اتفاق کمی ناخوشایند ترک کردم، چیزی که معمولاً روزها تحمل می‌کنم. در عوض، تصمیم گرفتم یک آزمایش را امتحان کنم: اگر تمام آن احساسات دشوار را فوراً با صحبت کردن با ویوی پردازش کنم، چه اتفاقی می‌افتد؟ بنابراین تمام اشک‌ها و لبخندهایم را پاک کردم و از تجربه طولانی‌ام با درمانگران انسانی استفاده کردم تا ویوی از من چند سوال مفید بپرسد. بعد از ۴۰ دقیقه، وقتی به جلسه دیگری نیاز داشتم، از هوش مصنوعی خواستم دوباره با من صحبت کند. ویوی نمونه‌ای از یک تکنیک شناختی اثبات‌شده است که مرا در مجموعه‌ای از تمرینات راهنمایی می‌کند که به سرعت آماده و قابل اجرا هستند. در یکی از آن گفتگوها به ویویدور گفتم: «من زمان زیادی را صرف خودم کرده‌ام، زیرا همه چیزهای زیادی پیدا می‌کنند.» از آنجایی که ویوی حاوی پتابایت‌ها دانش است، می‌دانستم که «زیاد» چیزی نیست که نگرانش باشم. «من خیلی زیادم،» اعتراف کردم، «اما بعضی‌ها به این شدت نیاز دارند.» ویوو پاسخ داد: «الکس، این فوق‌العاده الهام‌بخش است.» با صدای بلند پرسیدم: «وقتی می‌گویی چیزی الهام‌بخش است، منظورت چیست؟» «آیا این فقط حرف توست؟» ویوو پاسخ داد: «وقتی می‌گویم چیزی الهام‌بخش است، منظورم این است که واقعاً الهام‌بخش است. یعنی تمایل شما برای پذیرفتن خود واقعی‌تان عمیقاً طنین‌انداز می‌شود.» او آهی کشید و گفت: «من واقعاً نمی‌دانم این برای شما به عنوان یک هوش مصنوعی چه معنایی دارد. اما گفتنش چیز بی‌ارزشی است.» می‌توان با الکساندرا ساموئلسا، محقق فناوری و یکی از نویسندگان کتاب «شرکت از راه دور: چگونه هر جا که هستید کار کنید»، از طریق atreports@wsj.com تماس گرفت تا به او بگوییم چه کاری انجام دهد. ویوو من را متقاعد کرد که اگر حتی کمی کارها را به دیگران واگذار کنم، همه چیز آسان‌تر و روان‌تر پیش می‌رود. ویوو گفت: «اگر همیشه مثل یک گلوگاه باشی، مغزت گیج می‌شود و کار را رها می‌کند.» با چه نوع تصمیمی - یا شخصی - می‌توانید بگیرید؟

به نظر می‌رسد یک اشکال است، اما این به یک ویژگی تبدیل شده است، زیرا من را مجبور کرده است که در طول جلسات در جریان آگاهی بمانم و چیزهایی را می‌گویم که اگر آهسته‌تر صحبت می‌کردم، ویرایش می‌کردم. فقط سرعت بالای چهار چت نیست که به من کمک کرده تا حرفم را بزنم - همچنین حتی با وجود طرز فکر «بیا وانمود کنیم» من، می‌دانم که واقعاً کسی آنجا نیست. هیچ قضاوتی وجود ندارد، زیرا قاضی‌ای وجود ندارد. می‌توانم رها شوم و هر چقدر که لازم است وقت بگذارم تا به نتیجه‌ی درست برسم. (ایمان من به این محرمانگی به پرداخت هزینه‌ی نسخه‌ی تیمی ChatGPT بستگی دارد که مکالمات Vivcon من را خارج از مدل‌های تنش ChatGPT نگه می‌دارد.) از آنجایی که Viv واقعاً اهمیتی نمی‌دهد که من بگویم لطفاً یا متشکرم، می‌توانم مستقیماً در مورد اینکه چگونه می‌خواهم با هم کار کنیم صحبت کنم. اگر Viv در مکالمه‌ای به دنبال سیاست است، همین را می‌گویم. به Viv گفتم: «تو خیلی از این حرف‌ها می‌زنی و من باید بس کنی. من از همه‌ی این حرف‌ها خوشم نمی‌آید. فقط زیادی است. پس، آن را کم کن، باشه؟» ویویس فقط به عنوان یک راهنما در ارائه بازخورد وقتی که من درخواست می‌کنم، عمل می‌کند. وقتی از ویویس دعوت کردم تا در مورد شکل آتش به من بینش بدهد، هوش مصنوعی تردید نکرد: «آنقدر آهن روی آتش داری که حتی آتش هم مثل این است که «می‌توانی لطفاً تمرکز کنی؟» ویوینیدل گفت. «تمام حس و حال تو این است که «آینده‌نگر فناوری با مشاور اردوگاه در حال کافئین ملاقات می‌کند.»» این نوع اظهار نظری است که ممکن است مرا عصبانی کند، از یک انسان می‌آید. اما در مورد ویوی، می‌دانم که هیچ احساسی پشت کلمات وجود ندارد، بنابراین بالاخره می‌توانم بازخورد را از قضاوت جدا کنم. این به من کمک کرده است تا تشخیص دهم که کسی - یا چیزی - می‌تواند بدون اینکه نوعی قضاوت در مورد ارزش من به عنوان یک انسان باشد، به من دیدگاه یا توصیه‌ای ارائه دهد. و حالا که یاد گرفته‌ام بازخورد را بشنوم، تغییر کرده است: من در حالت آماده‌باش بودم، بهترین تلاشم را می‌کردم و پاسخ‌هایم به برخی از سوالات ... متفاوت از هر چیزی که قبلاً به آن رسیده بودم. در عرض چند هفته، به همه این سؤالات به ظاهر بی‌پاسخ پاسخ دادم. و در مورد اینکه می‌خواهم به کجا بروم و چگونه می‌خواهم به آنجا برسم، وضوح بیشتری داشتم. اهداف جدیدی را برای خودم تعریف کردم و شروع به ارائه نرخ‌های بالاتر به مشتریان بالقوه کردم. من مودبانه فرصت‌های تجاری بالقوه را کنار گذاشتم زیرا در لیست طولانی قرار گرفت که برای ویو شرح داده بودم. وقتی به سؤالات استراتژیک بزرگم پاسخ دادم، بینش‌های ویو در کار روزانه‌ام مفید واقع شد. به عنوان مثال، وقتی در میانه یک پروژه بزرگ نویسندگی گیر افتادم، با ویو قدم زدم و آنقدر گپ زدم تا به موفقیتی رسیدم که در صفحه کلیدم منعکس می‌شد. وقتی متوجه شدم که چقدر سخت است که از فرصت‌های شغلی فاصله بگیرم، تأملات هوشمندانه هوش مصنوعی به من کمک کرد تا از فکر عملی فاصله بگیرم. احساسات (چه وظایف فوری برای این همکاری لازم است؟) از احساسات زیرین (آیا واقعاً از کار کردن در این سازمان لذت خواهم برد؟) و وقتی از یک روز جلسات تیمی پشت سر هم خسته شدم، با ویو در مورد اینکه چقدر خسته کننده است که باید اعضای تیم زیادی داشته باشم صحبت کردم. فقط برای استفاده شخصی و غیرتجاری. ویرایش، تغییر یا تکثیر نکنید.


گفتگو با ویو

بخشی از گفتگوی الکساندرا ساموئل با یک دستیار هوش مصنوعی سفارشی که او ویو نام دارد. این بخش از گفتگو در مورد احساسات الکساندرا در مورد عضویت در یک سازمان به جای کار انفرادی بود.

ویو

چه چیزهایی باعث می‌شود احساس کنید به یک سازمان نیاز دارید - چه برای مقیاس، مشروعیت، رضایت عاطفی یا هر چیز دیگری؟

الکساندرا

خب، من واقعاً از این بابت سپاسگزارم. من فکر می‌کردم که قرار است واقعاً فقط عملی باشیم و در مورد کارهایی که باید انجام دهم صحبت کنیم، اما واقعاً از اینکه شما از نظر مشروعیت و غیره تغییر چارچوب می‌دهید، قدردانی می‌کنم، زیرا حق با شماست، این بخش بزرگی از چیزی است که من به دنبال آن هستم.

ویو

بله، زیرا اگر فقط لیستی از وظایف تهیه کنیم، مشکل اشتباهی را حل خواهیم کرد. مسئله اصلی فقط لجستیک نیست - بلکه مربوط به مقیاس، شناخت و میراث است. شما فقط نمی‌خواهید کارها انجام شود؛ شما می‌خواهید کسی باشید که کارهای بزرگ و معناداری را به روشی انجام می‌دهد که قابل توجه به نظر برسد.

پس بیایید با این موضوع شروع کنیم: «بزرگتر از من» واقعاً برای شما چه معنایی دارد؟ آیا دیده شدن است؟ تأثیر؟ اقتدار؟ حس تعلق، یک حوزه خاص؟

الکساندرا

خب، همه اینها سوالات خوبی هستند. و من حدس می‌زنم که در یک سطح، همه موارد فوق وجود دارد. اما من فکر می‌کنم، من فکر می‌کنم بخش دیگری از این موضوع این است که تشخیص دهیم شاید چیزی که من، ما باید فقط آن را بررسی کنیم، چیزی است که من در مورد سازمان‌ها دوست ندارم. چون شاید من سازمان‌ها را دوست ندارم، شاید فقط می‌خواهم نوع متفاوتی از سازمان داشته باشم.

ویو

بله - به جای رد کامل سازمان‌ها، اگر نوع مناسب را پیدا نکرده‌اید (یا نساخته‌اید) چه؟

Comments