آفتاب تابستان صندلی‌های چرمی یک رولز رویس سقف کروکی "کانورتیبل" سفید را گرم می‌کرد، در حالی که یک روسی سایه‌وار چرخ‌های آن را در جاده‌های صخره‌ای مشرف به ساحل آزور می‌چرخاند. در صندلی مسافر، اودسا ری، بازیگر مو قرمز کانادایی و فیلمساز برنده اسکار، نشسته بود. اودسا ری برای ملاقات با استانیسلاو پتلینسکی، که خود را «مشاور امنیتی» با سابقه در اطلاعات نظامی می‌دانست و زمانی در دفتر ولادیمیر پوتین کار می‌کرد و هنوز هم به دسترسی به رئیس جمهور افتخار می‌کرد، به موناکو پرواز کرده بود. شب قبل، اودسا ری او را با یک منوی ۱۹۰ یورویی از تارتار لانگوستین تزئین شده با جلبک دریایی و ماهی خاردار دریایی پذیرایی کرده بود. اما ری مطمئن نبود که وقتی او در ژوئیه ۲۰۲۳ دلیل سفرش را فاش کرد، چه واکنشی نشان خواهد داد. دوستانش نگران بودند که او دوباره ربوده شود. در حالی که موهایش در باد می‌لرزید، با یک سوال جسورانه شناور شد: پوتین برای آزاد کردن دشمن قسم خورده‌اش از زندان به چه چیزی نیاز دارد؟

او که در آسیا بزرگ شده بود، در دهه ۱۹۹۰ در ژاپن سخنرانی کرد. لوی به اکران فیلم «آسیایی‌های خرپول» با بازی برد پیت در سینماها کمک کرد و زمانی نقش یک روح وحشی و زیرزمینی را در سریال ابرقهرمانی «اسمالویل» بازی می‌کرد. اکنون، او نقش اصلی را در «پروژه دریاچه نقره‌ای مخفی» بازی می‌کرد، تلاشی محتاطانه برای آزاد کردن یک قهرمان واقعی: موضوع مستند برنده اسکار او، «ناوالنی». فیلم او به الکسی ناوالنی، رهبر اپوزیسیون کاریزماتیک روسیه و مشهورترین مخالف جهان، کمک کرده بود تا مقاومت تقریباً باورنکردنی او را در مواجهه با دستگیری‌ها، حملات و مسمومیت تقریباً کشنده با عامل اعصاب نوویچوک مستند کند. او از بیمارستانی در آلمان سوگند یاد کرده بود که به روسیه بازگردد و پوتین را که از او بسیار متنفر بود، به چالش بکشد و از ذکر نام ناوالنی خودداری کند. ناوالنی که به محض ورود به مسکو دستگیر شده بود، در زندان IK-6 در شرق پایتخت در سلول انفرادی بود. او می‌دانست که پوتین می‌خواهد یکی از نزدیکانش را از زندان آلمان آزاد کند - وادیم کراسیکوف، یک آدمکش FSB، که به جرم قتل یک مخالف کرملین در پارکی در برلین به حبس ابد محکوم شده بود. پت لینسکی گفت: «این معامله ایده جذابی به نظر می‌رسید.» او قول داد که آن را به پوتین برساند و ریر به منهتن بازگشت، به این امید که او و همکارانش تلاش خود را برای آزادی نزدیک‌ترین چهره‌ای که روسیه تا به حال به نلسون ماندلا داشته است، ادامه دهند. هزاران مایل دورتر، کاخ سفید از این کانال موناکو بی‌اطلاع بود. دولت بایدن در تلاش بود تا کنترل خود را بر مذاکرات با مسکو بر سر یکی از مسائل سیاست خارجی‌اش تشدید کند و تعداد آمریکایی‌هایی که به اشتباه در روسیه زندانی شده بودند - عملاً گروگان گرفته شده بودند - رو به افزایش بود. آنها شامل یک تفنگدار دریایی سابق، پل ویلان، و همکار ما در وال استریت ژورنال، ایوان گرشکوویچ، بودند که هر دو به عنوان مهره‌های سیاسی به اتهام جاسوسی زندانی شده بودند، اتهاماتی که دولت ایالات متحده آنها را ساختگی خواند.

آیا کاخ سفید در مبادله ناوالنی اشتباه کرد؟

سرویس امنیت فدرال روسیه، جانشین کا گ ب، به سازمان سیا پیشنهاد معامله‌ای برای آمریکایی‌ها داده بود، اما فقط با قیمتی غیرمنطقی - آمریکا باید آلمان را متقاعد می‌کرد که کراسیکوف را آزاد کند. دولت بایدن تمایلی به تحمیل چنین مصالحه تهوع‌آوری به یک متحد ارزشمند نداشت - و نگران بود که حتی مطرح کردن این ایده، پوتین را تشویق کند تا آمریکایی‌های بیشتری را به دام بیندازد. ماه‌ها قبل، آنها ویکتور بوت، دلال اسلحه، را برای بریتنی گرینر، بازیکن WNBA، آزاد کرده بودند و قبل از اولین بازی او، سرویس امنیت فدرال روسیه گرشکوویچ را ربوده بود. کاخ سفید احساس می‌کرد آمریکا باید کمتر مشتاق به نظر برسد.

هفت ماه طول کشید تا واشنگتن و برلین آماده شوند تا بر اساس پیشنهاد ری، معامله‌ای را انجام دهند، اما دیگر خیلی دیر شده بود. در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴، دولت روسیه من را ... جمعی از دوستان، که در هالیوود و روزنامه‌نگاری تجربه بیشتری نسبت به دیپلماسی داشتند، ... کاخ سفید را پشت سر گذاشتند.

 

دیا اعلام کرد که ناوالنی در زندان بدنام "گرگ قطبی" در سن ۴۷ سالگی درگذشته است. مقامات در ... به مادرش گفتند که علت ... "سندرم مرگ ناگهانی" بوده است.

تا به امروز، بحث بر سر این که آیا ایالات متحده فرصتی را برای نجات ناوالنی از دست داده است یا اینکه تلاش‌های پشت پرده برای آزادی او ... سهواً باعث تسریع مرگ او شده است، ادامه دارد. یک گروه معتقد است که اگر دولت بایدن سریع‌تر عمل می‌کرد، می‌توانست او را مبادله کند، قبل از اینکه در دسامبر ۲۰۲۳ به زندان سخت قطب شمال فرستاده شود. آنها به ویژه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن، را مقصر می‌دانند که همزمان در حال تدوین یک توافق پیچیده و چندملیتی برای نجات ناوالنی و آمریکایی‌های زندانی و همچنین مقابله با مجموعه‌ای غیرقابل مدیریت از تهدیدات ژئوپلیتیکی، از جمله جنگ در اوکراین و غزه بود. این افراد ادعا می‌کنند که رئیس جمهور سالخورده، که ساعات کاری محدودی داشت و گاهی اوقات برای به خاطر سپردن موقعیت مذاکرات تلاش می‌کرد، به اندازه کافی برای دستیابی به یک توافق تلاش نمی‌کرد. در طرف دیگر، یک تز جایگزین وجود دارد که توسط برخی از مقامات ارشد ایالات متحده به اشتراک گذاشته شده است: رئیس جمهور پارانوئید روسیه هرگز قرار نبود محبوب‌ترین رقیب خود را آزاد کند. برخی از افراد درگیر در مذاکرات این سوال را مطرح می‌کنند که آیا تلاش‌ها برای آزادی ناوالنی، پوتین یا روسای امنیتی او را وادار کرده است که سرانجام به یک تصمیم سرنوشت‌ساز در مورد چگونگی برخورد با این فعال مداخله‌گر که مرتباً فساد رژیم آنها را افشا می‌کرد، برسند. حقیقت، که در پنهان‌کاری کرملین پیچیده شده است، ممکن است هرگز مشخص نشود. آنچه که گزارش‌های جدید از مذاکرات نشان می‌دهد، روشن است این است که تلاش‌ها برای نجات ناوالنی و زندانیان آمریکایی در روسیه با سرعتی پیش می‌رفت که کاخ سفید هرگز قادر به کنترل آن نبود. میلیاردرهای فناوری، روزنامه‌نگاران مشهور، جاسوسان و حتی هیلاری کلینتون برای پیشبرد پروژه مخفی سیلور لیک وارد عمل شدند. دستگیری گرشکوویچ، قدرت روپرت مرداک و مجموعه رسانه‌ای او را وارد این ماجرا کرد، زیرا خانواده و مدیران اجرایی او از رهبران جهان از ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان، گرفته تا محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، خواستند تا به پوتین کمک کنند. آیا مرگ ناوالنی اجتناب‌ناپذیر بود؟ یا ایالات متحده فرصت خود را برای نجات او و چشم‌انداز آینده‌ای متفاوت برای روسیه از دست داد؟ مطمئناً نجات او در تابستان ۲۰۲۳، زمانی که ری به منهتن بازگشت و با شریک خود در «سیلور لیک»، یکی از مشهورترین شکارچیان جاسوس جهان، ملاقات کرد، ممکن به نظر می‌رسید: یک روزنامه‌نگار تحقیقی بلغاری در تبعید که از پیامک دادن به پتلینسکی نگران بود. گذشته از همه اینها، یک حلقه جاسوسی روسی سعی کرده بود او را بدزدد. روزنامه‌نگار بلغاری، کریستو گروزیف، در یکی از معدود مکان‌هایی زندگی می‌کرد که امیدوار بود روسیه جرات نکند به او دست بزند، منهتن، یک اقیانوس دورتر از سرزمین مادری بلغاری‌اش یا خانواده‌اش در وین، که قرار بود با محافظان مسلح به دیدارشان برود. او که فردی لاغر، خنده‌دار و بی‌قرار با انرژی و اهل مطالعه بود، با بررسی سوابق پرواز، تصاویر ماهواره‌ای، پست‌های رسانه‌های اجتماعی و سایر منابع دیجیتال برای افشای هویت خطرناک‌ترین مأموران مخفی روسیه، از جمله کراسیکوف، نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. او با ناوالنی دوست شد و به او در شناسایی و حتی شوخی با تیم FSB که او را مسموم کرده بودند، کمک کرد، صحنه‌ای که در مستند «ناوالنی»، ساخته‌ی رای، به تصویر کشیده شده است. این گرووزف بود که پت لینسکی را به عنوان یک خط ارتباطی احتمالی با پوتین شناسایی کرد. رای او را در موناکو مطیع و نسبتاً جذاب یافته بود، و در بازگشت به نیویورک، با گرووزف و ماریا پویچیخ، رئیس تحقیقات بنیاد مبارزه با فساد ناوالنی، که ۱۸ ماه قبل برای اولین بار این نقشه را برای آزادی او کشیده بود، نشست. از طریق سیگنال، برنامه پیام‌رسان رمزگذاری‌شده، این سه نفر شروع به ارسال پیامک به پتلینسکی کردند تا تبادلی را که برای جلب رضایت هر دو طرف تنظیم شده بود، ترسیم کنند. او با پیام‌ها و پیشنهادات پاسخ داد. در واقع، سه دوست، که بیشتر در هالیوود و روزنامه‌نگاری تجربه داشتند تا دیپلماسی زندانیان، از کاخ سفید پیشی گرفته بودند و در حال یافتن راه‌حلی خلاقانه برای بازگرداندن مشهورترین مخالف روسیه بودند. تا ماه اوت، آنها پیش‌نویسی از تقریباً 20 نام را جمع‌آوری کرده بودند، تبادلی که بزرگتر و پیچیده‌تر از هر تبادل دیگری در تاریخ ایالات متحده و روسیه بود. پتلینسکی، با انتشار ایده خود در مسکو، بازخوردهای دلگرم‌کننده‌ای دریافت کرد. اما او به مدرکی نیاز داشت که نشان دهد دولت ایالات متحده از آن حمایت می‌کند. او می‌خواست سالیوان این پیشنهاد را مطرح کند. ری به روسی شکایت کرد که سالیوان بیش از حد محتاط بود. در عوض، دوستان ناوالنی به یک کلاه سبز سابق که به آزادی آمریکایی‌های زندانی در ونزوئلا، ایران و افغانستان کمک کرده بود، روی آوردند. راجر کارستنز، که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به عنوان فرستاده ویژه امور گروگان‌ها منصوب و توسط بایدن ابقا شد، مجذوب گروزیف شد. او گروزیف را یکی از «جادوگران کانال‌های مخفی» جهان نامید، نوعی از دلالان خیابانی که می‌توانستند درهایی را باز کنند که فارغ‌التحصیلان دانشکده حقوق آیوی لیگ در کاخ سفید بایدن حتی از وجود آنها خبر نداشتند. این یک فرصت فوق‌العاده بود. چپ: راجر کارستنز، فرستاده گروگان‌ها. در زیر: وزیر امور خارجه ایالات متحده، آنتونی بلینکن، سمت چپ، و مشاور امنیت ملی، جیک سالیوان، در دفتر بیضی شکل.

شانس برای سه دوست و یک اپراتور مرموز و خوش‌مشرب روسی برای متحد کردن دو تا از قدرتمندترین و متخاصم‌ترین دولت‌های روی زمین.

و با این حال پتلینسکی نگران متغیری بود که نمی‌توانستند کنترل کنند - پوشش رسانه‌ای - به ویژه از روزنامه‌ای که بیشترین سرمایه‌گذاری را روی این داستان داشت.او پیامک داد: "نه مطبوعات."

 

"اکنون زمان اقدام است"

آلمار لاتور، ناشر وال استریت ژورنال، وارد کاخ سفید شد و یادداشتی را در جیب خود حمل می‌کرد که با دست‌نوشته‌ای حاوی پیام او برای سالیوان نوشته شده بود: "اکنون زمان اقدام است."

صفحه اول ژورنال روی میز مشاور امنیت ملی قرار داشت، که دارای یک تصویر غول‌پیکر از گرشکوویچ و یک تیتر دو کلمه‌ای، یک تعداد روزهای زندان: "100 روز" بود.

متن این بود: «او هیچ جرمی مرتکب نشده، فقط روزنامه‌نگاری کرده است

فاکس نیوز و ام‌اس‌ان‌بی‌سی آن روز صبح تصاویری از زندانی را پخش می‌کردند که در قفس شیشه‌ای دادگاه روسیه ایستاده بود. کمپین حمایتی وال استریت ژورنال با تمام قوا در حال فعالیت بود و چهره گرشکوویچ از یک بیلبورد دیجیتال در میدان تایمز و از بنرهای سیتی فیلد در کوئینز و ورزشگاه آرسنال در لندن دیده می‌شد.

اما تاکر، سردبیر، تنها هشت هفته پس از شروع کار جدیدش، روی تشکی روی زمین آپارتمان بدون اثاثیه‌اش در منهتن می‌خوابید که گرشکوویچ زندانی شد. اما او به سرعت کارکنان اتاق خبر را بسیج کرد تا از پشت بام‌ها درباره بی‌عدالتی «فریاد» بزنند. مرداک به طور محرمانه به مدیران اجرایی بودجه‌ای «نامحدود» برای آزادی خبرنگار داده بود و با رهبران جهان تماس گرفته بود. سناتورهای هر دو حزب خواستار آزادی گرشکوویچ شده بودند. خبرنگاران ژورنال به بینش مهمی دست یافته بودند: صدراعظم آلمان، اولاف شولتز، آزادی کراسیکوف را در نظر می‌گرفت، به خصوص اگر این امر به معنای آزادی ناوالنی و گرشکوویچ در این معامله باشد. برای ادامه، آلمان می‌خواست کاخ سفید این درخواست را مطرح کند، پوشش سیاسی ضروری. دیپلماسی آرام به دست لاتور افتاد، که نگران بود

که اگر کاخ سفید به سرعت اقدام نکند، گرشکوویچ ممکن است در یک محاکمه یک ساله گیر بیفتد.

با این حال، وقتی لاتور در دفتر وست وینگ نشست، می‌توانست سالیوان، جوان‌ترین مشاور امنیت ملی از زمان کابینه کاملوت جان اف کندی، را در صفحه دیگری ببیند.

سالیوان استدلال کرد که دولت شولتز از نظر روانی آماده آزادی کراسیکوف نبود. آزادی یک قاتل، درخواستی بی‌سابقه از مهم‌ترین متحد آمریکا در ناتو بود. دولت ائتلافی آلمان شکننده و چندپاره بود و وزیر امور خارجه آن از احتمال عبور از این آستانه اخلاقی وحشت‌زده بود. این معضل بر سالیوان سنگینی می‌کرد، چرا که او به خاطر معاوضه یک دلال اسلحه با گرینر از تیم WNBA، مورد انتقاد شدید فاکس نیوز تحت کنترل مرداک قرار گرفته بود. دولت باید معاملات یا راه‌های دیگری را برای فشار بر کرملین بررسی می‌کرد. سالیوان به فکر تنبیه پوتین با اخراج بازیکنان هاکی روسی در آمریکا، از جمله الکساندر اووچکین، ستاره NHL که به دنبال رکورد گلزنی وین گرتزکی است، بود. او از این کار منصرف شد. سالیوان به لاتور ابراز تاسف کرد که هنوز «راهی» نمی‌بیند. او افزود: «نمی‌خواهم امید واهی بدهم. تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که به شما بگویم که ما تعهد روشنی داریم.» لاتور جلسه کاخ سفید را با سردرگمی ترک کرد. آلمان تا زمانی که ایالات متحده درخواست رسمی ارسال نکند، آماده نخواهد بود. و سالیوان تمایلی به ارسال درخواست تا زمان آماده شدن آلمان نداشت. دو دولت قدرتمند در اتحاد ناتو مانند دو نوجوان در یک رقص مدرسه‌ای دور هم حلقه زده بودند و هر کدام منتظر بودند تا دیگری حرکتی انجام دهد. لاتور خلاصه جلسه را برای کارستنز ارسال کرد. فرستاده ویژه احساس می‌کرد وقت تلف می‌شود و نگرانی‌اش به ناامیدی تبدیل شده بود. او معتقد بود که مسیر مشخص است، اما کاخ سفید او را حتی از سفر به آلمان، جایی که می‌توانست مذاکرات را پیش ببرد، منصرف کرده بود. ایمیل‌های او به کارکنان کاخ سفید بی‌پاسخ می‌ماند. ری یک راه حل پیشنهاد داد: پت لینسکی می‌توانست به نیویورک پرواز کند و در آنجا با کارستنز ملاقات کند. اما وقتی بالاخره روز موعود در ماه نوامبر فرا رسید، روس‌ها به ... پیامک فرستادند.

می‌گویند که به طرز مرموزی از سوار شدن به هواپیمایش در دبی جلوگیری شده است. کارستنز ناگهان در اسرائیل مورد نیاز بود. مذاکرات به بن‌بست رسیده بود. اما سرنوشت چنین بود که یک «جادوگر کانال مخفی» دیگر در تل‌آویو بود - یک میلیاردر روسی که کارستنز می‌دانست می‌تواند پیامی را به پوتین برساند. و این بار، کاخ سفید وقت نداشت جلوی او را بگیرد.

 

قسمت اول از دوم

قسمت دوم در بخش

 

 

 

Comments