خط مونتاژ مبتنی بر هوش مصنوعی
سالهاست که انسانها
اجازه میدهند فناوری کار را انجام دهد. این وضعیت در شرف تغییر است. هوش مصنوعی این
کار را برای ما انجام خواهد داد. برخلاف نوآوریهای دهههای اخیر، موفقیت در عصر
هوش مصنوعی با نوآوری مدیریتی تعریف خواهد شد، نه ویژگیهای جدید فناوری. بیش از یک
قرن پیش، خط مونتاژ متحرک فورد، کار را سازماندهی مجدد کرد. به جای اینکه یک مکانیک
ارشد برای انجام وظایف پیچیده به سراغ هر دستگاه برود، دستگاه به کارگرانی واگذار
شد که هر کدام یک عمل واحد و قابل تکرار را انجام میدادند. در نتیجه، کار آسانتر
شد، هزینهها کاهش یافت و بازگشت سرمایه به طرز چشمگیری افزایش یافت. به طور
مشابه، هوش مصنوعی به زودی در مرکز یک کسب و کار قرار خواهد گرفت و به راحتی کار
را در هر بخش هدایت میکند، و رباتها وظایف را قبل از رسیدن به انسانها مرتب و
اصلاح میکنند. در اینجا نحوه عملکرد این امر در برخی از فرآیندهای رایج کسب و کار
آمده است:
• آموزش و استخدام. در یک شرکت بزرگ، آمادهسازی
یک کارمند جدید برای استخدام میتواند 10 تا 20 ساعت تلاش طول بکشد. فرمها، توضیحات
سیاستها و جلسات آموزشی به سرعت افزایش مییابند. ناگزیر، کارمندان در انتظار
پاسخ کسی گیر میکنند و وقت خود را تلف میکنند. در یک مدل مبتنی بر هوش مصنوعی، یک
ربات هماهنگکننده استخدام با عوامل هوش مصنوعی که مسئولیت انطباق (بررسی سوابق،
تنظیم حقوق و دستمزد، آموزش) و تجهیزات (اعطای دسترسی به سیستمها و ابزارها) را
بر عهده دارند، جفت میشود. یک دستیار مجازی به سوالات استخدامی جدید پاسخ میدهد.
رباتها وظایف معمول را هماهنگ میکنند در حالی که انسانها با ابهام دست و پنجه
نرم میکنند. این میتواند دخالت منابع انسانی را به کمتر از یک ساعت در هر
استخدام کاهش دهد و زمان را برای امور پیچیدهتر کارکنان آزاد کند. با افزایش سرعت
استخدامهای جدید، زمان غیرمولد میتواند تا سه چهارم کاهش یابد. • حسابهای
پرداختنی. در فرآیندهای سنتی حسابهای پرداختنی، فاکتورها از طریق تحلیلگرانی که
آنها را اسکن، تطبیق و اعتبارسنجی میکنند، هدایت میشوند. این چرخه میتواند پنج
تا 15 روز با نرخ خطای 10 تا 20 درصد طول بکشد. در شرکتهای جهانی که با هزاران
درخواست ورودی در ماه سروکار دارند، تأخیرها و خطاها میتوانند به ضررهای مالی
واقعی تبدیل شوند. و طراحی. به جای رسیدن در سه ماه، ویژگیها در عرض چند هفته
آماده میشوند. زمان تحویل 60 تا 70 درصد کاهش مییابد، در حالی که کیفیت کد از طریق
آزمایش مداوم مبتنی بر هوش مصنوعی بهبود مییابد. تحت هوش مصنوعی، یک ربات ارشد به
طور مداوم درخواستهای ورودی از کانالهای مختلف را رصد میکند. سپس رباتهای دیگر
را برای تبدیل تصاویر به داده، تطبیق سفارشهای خرید، اعتبارسنجی بودجهها و
قراردادها، پیشبینی جریان نقدی، تشخیص کلاهبرداری و انطباق اسناد فعال میکند. پس
از اینکه عوامل هوش مصنوعی این مراحل را انجام دادند، یک کارمند در مورد برنامهریزی
پرداخت، مذاکره با فروشنده یا رعایت الزامات تصمیم میگیرد. زمان پردازش میتواند
به کمتر از یک روز کاهش یابد و میزان خطا نزدیک به صفر است. مدیران مالی کسب و کار
اطلاعات بلادرنگ برای مدیریت سرمایه در گردش دارند.
• تحویل نرمافزار. امروزه، ویژگیهای جدید
فناوری اطلاعات - مانند راهاندازی یک برنامه وفاداری جدید - توسط مدیران محصول
اختصاصی طراحی میشوند، توسط تیمهای تجربه کاربری طراحی میشوند، توسط توسعهدهندگان
کدگذاری میشوند و قبل از استقرار آزمایش میشوند. این چرخه میتواند ۸۰ تا ۸۵ روز کاری طول
بکشد، با میزان خطای حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد.
در یک محیط مبتنی بر
هوش مصنوعی، یک ربات هماهنگکننده فناوری اطلاعات دیجیتال، عوامل هوش مصنوعی را که
همه کارها را از مشخصات و طراحی محصول گرفته تا کدگذاری و آزمایش انجام میدهند،
هماهنگ میکند و نسخه اول را ارائه میدهد. سپس انسانها ویژگیهای تازه ایجاد شده
را بررسی میکنند و کد تولید شده توسط هوش مصنوعی خود را آزمایش میکنند. در میان
این شیوههای کسبوکار، وجوه مشترک کار مبتنی بر هوش مصنوعی واضح است: یا - مدیریت
از انسانها به هوش مصنوعی منتقل میشود. رباتهای مجهز به هوش مصنوعی وظایف تکراری
را انجام میدهند.
کارشناسان انسانی زمانی
که به قضاوت، مذاکره یا نظارت نیاز باشد، وارد عمل میشوند. نتایج سریعتر، هزینههای
واحد پایینتر و تجربه بهتر مشتری.
هنری فورد در دهه 1900
شیوه جدیدی از انجام کسبوکار را پیشگام بود. ما در سال 2025 فرصت مشابهی داریم.
در حالی که خط مونتاژ فورد کارمندان را به متخصصان تبدیل کرد، قرار دادن هوش مصنوعی
در مرکز کسبوکار، همه ما را به متخصصان عمومی تبدیل میکند و به ما امکان میدهد
خلاق باشیم، مهارتهای حل مسئله را به کار گیریم و وظایف مبهم را مدیریت کنیم.
برای تحقق بازگشت سرمایه واقعی هوش مصنوعی، هیئت مدیره و مدیران ارشد باید نحوه انجام کسبوکار خود را تغییر دهند. این چالش مدیریتی این دهه است.
Comments
Post a Comment