«از ماست که بر ماست»

 

 

«از ماست که بر ماست»

مقدمه

شعر فارسی همواره آیینه‌ای از احوال اجتماعی، عاطفی و انتقادی جامعه بوده است. شعر «از ماست که بر ماست» که با بیت نمادین «این دود سیه فام که از بام وطن خاست / از ماست که بر ماست» آغاز می‌شود، نمونه‌ای برجسته از این دست است. این اثر که گاهی به پروین اعتصامی و گاهی به شاعران گمنام منسوب است، با زبانی ساده و بیانی عمیق، مفهومی فراتر از یک شکایت ساده را به تصویر می‌کشد. این مقاله به تحلیل ساختار، درونمایه، تصاویر شعری و پیام اجتماعی این اثر می‌پردازد.

تحلیل ساختار و فرم:
شکل ظاهری شعر، قالبی کلاسیک (احتمالاً چهارپاره یا شکل نوین) با ریتمی یکنواخت و موزون دارد. تکرار مصرع «از ماست که بر ماست» در پایان هر بند، به عنوان refrain (پاسخ آواز)، نه تنها بر موسیقی شعر تأکید می‌کند، بلکه بار معنایی اصلی شعر را مدام به گوش مخاطب می‌رساند و آن را در ذهن او تثبیت می‌کند. این تکرار، حکم تأکیدی دردناک و پذیرش مسئولیتی جمعی است.

تحلیل درونمایه و محتوا:
مهم‌ترین درونمایه این شعر، مسئولیت‌پذیری جمعی و خودانتقادی است. شاعر به جای آنکه مشکلات و مصائب (دود سیه‌فام، شعله سوزان) را به گردن «دیگری» (غیر) بیندازد، منشأ آن را در خود و جامعه خود جست‌جو می‌کند.

۱استعاره‌های نمادین:

  • «دود سیه فام»: نماد آشفتگی، نابسامانی، جنگ، تباهی و اخبار بد است که از «بام وطن» برمی‌خیزد. بام وطن، نشانه‌ای از کانون خانه و کشور است.
  • «شعله سوزان»: نماد آتش فتنه، جنگ، دشمنی‌های داخلی و بحران‌هایی است که از هر سو («چپ و راست») زبانه می‌کشد.
  • «جان به لب رسیدن»: کنایه از شرایط سخت و مرگبار است.

۲گذار از «غیر» به «خویش»:
نقطه اوج شعر در دو بند پایانی است:

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با کس نسلگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست

شاعر به صراحت اعلام می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط («جان به لب رسیدن»)، نباید نزد دیگران ناله و شکایت کرد. گناه و علت اصلی مشکلات نه در «غیر»، که در «خویش» است. این نگاه، رویکردی کاملاً بالغانه و انقلابی در ادبیات اعتراضی است. شاعر جامعه را از حالت قربانی‌پذیری خارج کرده و به سمت خودآگاهی و بازسازی سوق می‌دهد.

پیام اجتماعی و روانشناختی:
پیام اصلی شعر فراتر از یک نصیحت اخلاقی است؛ یک بیانیه سیاسی-اجتماعی است. این شعر جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که در آتش اختلافات داخلی و اشتباهات جمعی خود می‌سوزد. تأکید بر «ما» نشان می‌دهد که مشکل، ساختاری و جمعی است و راه حل آن نیز نمی‌تواند فردی باشد. این نگاه، یادآور مفهوم «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» (مردم دشمن چیزی هستند که نمی‌دانند) یا همان نادانی خودساخته است.

نقد و ارزیابی:
قوت اصلی این شعر در ایجاز و تأثیرگذاری فوق‌العاده آن است. شاعر با کمترین واژه‌ها، عمیق‌ترین مفاهیم را انتقال داده است. این شعر به دلیل داشتن پیامی جهان‌شمول، در بسیاری از دوره‌های تاریخی ایران که با بحران‌های داخلی مواجه بوده، زمزمه شده است.

با این حال، از منظر نقد ادبی، می‌توان گفت که اگرچه شعر بسیار قدرتمند است، اما فضای کلی آن تا حدی یأس‌آلود و فاقد راه‌حل عملی است. شعر به درستی مشکل را شناسایی می‌کند (نقد درونی) اما نقشه راه مشخصی برای خروج از این بحران ارائه نمی‌دهد و تنها به پذیرش مسئولیت بسنده می‌کند. البته می‌توان استدلال کرد که همین پذیرش، اولین و ضروری‌ترین گام برای هرگونه تغییر است.

جمع‌بندی:
شعر «از ماست که بر ماست» یک اثر ماندگار و شاید «ضرب‌المثل شعری» در ادبیات فارسی است. این شعر با بیانی استعاری و ساختاری موزون، مخاطب را به درون نگری و بازبینی نقش خود در ایجاد مشکلات جمعی فرا می‌خواند. قدرت این شعر در آن است که از مرزهای زمان و مکان عبور کرده و هر جامعه‌ای را که در دام خودویرانگری گرفتار آمده، مخاطب قرار می‌دهد. این اثر، نه یک ناله، که فریادی برای بیداری وجدان جمعی است.

Comments